اینکه فقط شاخه تجربی علم رو میپسندید و هر روش دیگری رو رد میکنید و به جای نظر دادن روی ایرادات نمونهای از روش غیر تجربی که من در اولین پستم نوشتم، دائم میگویید که هیچ روش دیگری وجود نداره و اگر داره نشان بده، در حالی که من قبلا چند بار این کار را کردهام. دقیقا شبیه همان کاری است که برایش از در آن یکی تاپیک از محمد رضا ایراد میگرفتید.
با اینحال یکبار دیگر میگویم: علم دو شاخه اصلی دارد (که هر شاخهای میتواند تهی یا غیر تهی باشد)، بخش اول مربوط به ان چیزهایی است که راهی برای شناخت بدون واسطه آنها داریم و بخش دوم چیزهایی که فهمشان به لحاظ منطقی از قدرت ما خارج است.
(اینها را در پرانتز مینویسم چون به اصل موضع مرتبط نیست و فقط چون جمله آخرتان در این مورد سوال کرده بودید باید جواب میدادم: طبعا لزوما ندارد که چنین چیزهایی وجود داشته باشند. ولی اگر وجود داشته باشند، برای دست یافتن به آنها نیازمند واسطهای هستیم که خودش این دسترسی را داشته باشد و بعد آنها را برای ما توضیح بدهد. دین هم به فرض وجود در این دسته از دانش قرار میگیرد. یعنی اگر خدایی باشد و اگر برنامهای یا دستوری یا … داشته باشد، ما هرچه فکر و تجربه کنیم نمیتوانید به آن منظور پی ببریم و باید سراغ خودش یا واسطهای که تعیین کرده (باز در صورت وجود) برویم و این اطلاعات را بدست بیاوریم. و من اسم این اطلاعات را میگذارم علم دینی. حالا شما هر چه دوست دارید صدایش کنید]
اما در مورد شاخه اول که موضوع بحث است: بعضی پدیدهها را میشود با روش استدلال منطقی اثبات یا رد کرد، بعضی ها را هم یا نمیشود، یا آنقدر سخت است که ترجیح میدهیم به جای تحلیل، مشاهده و مدل سازی کنیم و به عبارتی تقریب بزنیم. و البته یک چیزهایی هست که فقط توش اول برایشان جواب میدهد. مثلا شما با روش تجربی نمیتوانید ثابت کنید سینوس سی درجه میشود نیم! حتما باید استدلال ریاضی استفاده کنید.
و اینکه خدا غیر قابل انکار است بنا به دلایلی که چندین بار گفتهام راه حل تجربی ندارد، اما خوشبختانه آنقدر ساده است که در چند خط استدلال مبتنی بر بدیهیات میتوان کلیاتش را بیان کرد.
پ.ن: منظور من از استدلال منطقی این است که با استفاده از صرفا تعاریف و بدیهیات عقلی غیر قابل انکار، و روابط اگر-آنگاه مستقیم یا خلف (که خود رابطه هم یا بدیهی است و یا قبلا اثبات شده) به یک نتیجه مشخص برسیم.
این روش به نظر من دقیق ترین حالت استنتاج و عملکرد مغز است و روش تجربی هرچند برخی جاها با آن منطق میشود، در بسیاری از بخشها بر فرضیات اثبات نشده تکیه میکند و به همین دلیل آنقدر که سعی در دقیق نشان دادنش دارید، دقیق نیست. (اگر در این مورد ایرادی وارد میبینید، دقیقا و با استدلال بیان کنید.)
در پایان خواهش میکنم شما هم در گوشه ذهن داشته باشید که اینکه روش تجربی یک روش علمی است، به این معنی نیست که همه علم همان است که این روش به آن دست پیدا میکند (یا میتواند بکند). و اینکه شابلون ذهن شما با این روش سازگاری بیشتری دارد، منطق قابل قبولی برای رد بقیه روشها که از قضا دقیق تر هم هستند نیست. و این حرف شما از جنس همان حرفهایی است که در آن یکی تاپیک به آن معترض بودید.