انجمن ویکی قلم‌های فارسی
ورود / عضویت

فارسی شکر است…

بحث پیرامون مسائل مربوط به قلم‌سازی، حروف‌چینی و بومی‌سازی

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط sadeghi » 30 نوامبر 2015, 00:07

تصویر

تیتر اصلی شان هم غلط است. اولتیماتوم را به یک فرد یا گروه می دهند نه به یک کار. یا باید بگوید اولتیماتوم به مخدوش کنندگان یا اقلا بگوید اولتیماتوم درباره مخدوش کردن.
گویا کلا دورهمی یک چیزی منتشر می کنند دستشان درد نکند.
sadeghi
 
پست‌ها : 344
تاریخ عضویت: 08 ژانویه 2009, 18:15

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط AliGhz » 11 ژانویه 2016, 19:26

لطفاً تیتر یک را بدون این‌که سرگیجه بگیرید، بخوانید:
پیوست‌ها
image.jpeg
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Amir_S » 25 فوریه 2016, 17:05

نمی‌دانم چقدر با گروه NAS و پروژه انیمیشنی «دیرین دیرین» آشنا هستید!؟ به حال شما را به دیدن این قسمت که مرتبط با این تاپیک هم هست دعوت می‌کنم:
http://dirindirin.ir/?vdownload=5554
MacBook Pro 990:
13" Unibody, CPU: 2.26GHz, RAM: 5 GB, SSD: 250GB, HDD: 1TB
OSX 10.15.3
•••
iPhone 4S: 32GB
iOS 9.5.3
•••
iPhone 7Plus: 128GB
iOS 14.2
•••
iPad Air 2: 64GB-4G
iOS 14.2
نماد کاربر
Amir_S
Site Admin
 
پست‌ها : 1794
تاریخ عضویت: 16 ژانویه 2010, 22:00
محل سکونت: تهران

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط AliGhz » 25 فوریه 2016, 20:37

بامزه بود امیر جان. در زبان انگلیسی هم این نگرانی‌ها هست و گروهی که بهشان millenial می‌گویند (افرادی که در دهۀ ۸۰ و ۹۰ میلادی متولد شده‌اند ــ می‌شود حدوداً دهۀ ۶۰ و ۷۰ی‌های ما)، متهم هستند که اهمیتی به کاربرد درست زبان انگلیسی نمی‌دهند. هر چند در تحقیقی، نشان داده شده بود که اتفاقاً این گروه خیلی هم دغدغۀ زبان دارند.

این اصطلاحاتِ لایک و فاز و خخخخ و… به نظرم جزو ذاتِ مرتباً متغیرِ زبان هستند و لزوماً ایرادی ندارند (می‌توان گفت اینها jargonهای کسانی هستند که اهل نت و شبکه‌های اجتماعی‌اند؛ همان‌طور که حجره‌داران بازار هم اصطلاح‌های خاص خودشان را دارند). ایراد اصلی در نوشتار کج و معوج و من‌درآوردی‌ای است که باعث می‌شود کلمات آشنا را هم نتوانیم بخوانیم (و اصل و ذات زبان هم یعنی این‌که حرف هم را بفهمیم).
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط AliGhz » 02 آوریل 2016, 23:23

خط عجیب فارسی در جانستان کابلستان
http://raahak.com/?p=5710
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Arzhang » 03 آوریل 2016, 13:14

اگر از من بپرسند فقط و فقط یک آرزو می‌توانی بکنی که قبل از مرگت تحقق یابد، شاید بگویم:‌ دیدن حل مشکلات خط فارسی!
انتظار داشتم با خواندن مقاله‌ی آقای قربان‌پور یک کلیدهایی توی ذهنم باز شود، اما بدتر شد. ایشان که خودش دستی بر آتش دارد و لابد صاحب نظر است (من ایشان را متأسفانه نمی‌شناسم) خودش مبانی‌ای را برای خودش تعریف کرده که عملاً بحث کلاف سر در گم خط فارسی را باز دور خودش چرخانده است. مثلاً فرض کرده بعضی از صورت کلمات، «عجیب‌»اند. یا از همان اولش فرض کرده فلان چیز غلط است و این را به صورت قانونی اولیه پذیرفته و نیازی به توضیحش ندیده. مثلاً «بی‌هوده» را به جای «بیهوده»، عجیب خوانده است. جدای از این که بپذیریم کدام صورت این کلمه درست است، اما مگر می‌شود مثلاً «بی‌کران» را درست دانست و «بی‌هوده» را نه؟ معیار این «عجیب» بودن چیست؟ ایشان بعضی از صورت کلمات را هم افراطی خوانده بدون آن که توضیح بدهد معیار افراط چیست؟
مشکل در خط فارسی، این است که به دلیل عدم هم‌خوانی ساختار زبان فارسی با خطی که آن را می‌نویسیم، یک سری کلمات به یک صورت‌هایی در آمده‌اند که گویی شکلی سنتی پیدا کرده‌اند. مثلاً آقای قربان‌پور خودش نوشته «پیش‌تر» اما «بیش‌تر» را درست ندانسته است. یا مثلاً جایی گفته است که کلمه‌ای مثل «تقوا» تا پنجاه سال پیش به صورت «تقوی» نوشته می‌شده اما حالا نباید «عیسی‌» را به صورت «عیسا» نوشت.
داستان استفاده از «ی» به جای «ۀ» هم که در همین بخش از ایرماگ درباره‌اش بحث کرده‌ایم، از نظر ایشان یک غلط محرز است و اصلاً نیازی به توضیحش ندیده است.
می‌خواهم بگویم مقاله‌ی آقای قربان‌پور هم پر از تناقضات است. انگار خط امروز فارسی ما محکوم است به همین تناقضات و اگر به دنبال سامان یافتنش هستیم، یک مقام مرجع باید خط را با همین تناقضاتش ثبت و صلب کند. حداقلش آن روز دیگر ده جور آیین نگارش نداریم، یک آیین نگارش داریم که نهایتاً می‌گوییم «سخت» است.
نماد کاربر
Arzhang
Site Admin
 
پست‌ها : 1449
تاریخ عضویت: 17 اوت 2009, 15:06
محل سکونت: مونترآل

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Behnam » 03 آوریل 2016, 15:30

من هم زمانی فکر می‌کردم که ساختار خط فارسی با زبان فارسی همخوانی ندارد. امروزه دیگر چنین فکر نمی‌کنم. مشکل از ساختار خود زبان است. خط تنها تابعی از آن است و در واقع به بهترین وجه ممکن خود را با زبان تطبیق داده است. جز این هم نمی‌تواند باشد. یعنی تصور این که «ناهمخوانی» خط با زبان به عقل پیشینیان ما نرسیده بود تردید کردن در تعداد کافی نورون در مغز پیشینیان است! ساختار زبان فارسی -و نه خط- مجموعهٔ واژه‌هاست و نه حروف. این امر باعث می‌شود که وقتی با آموخته‌های نوین (و معیار زبان‌های غربی) خط خود را محک می‌زنیم، دچار سردرگمی می‌شویم. البته واژه در خط فارسی «علامت» نیست. از حروف الفبا تشکیل شده است. ولی نبود حروف صدا دار به «کمبود» خط مربوط نمی‌شود. به مختصات زبان مربوط می‌شود. چینی‌ها شاید این سردرگمی ما را نداشته باشند چون خط آنها از الفبا شکل نمی‌گیرد. در چین نزدیک به سیصد زبان یا گویش زنده وجود دارد. کسانی که به زبان هان سخن می‌گویند حرف‌های کسانی را که به زبان ماندارین سخن می‌گویند نمی‌فهمند. ولی گویندگان این دو زبان ماندارین و هان بدون هیچ مشکلی با یکدیگر مکاتبه می‌کنند چون واژه‌ها را با علامت‌های مشترکی می‌نویسند. ولی ما از حروف الفبا استفاده می‌کنیم. توهمی که من مدتها داشتم این بود که این خط ماست که اجازه نمی‌دهد حروف صدادار را بطور کامل در واژه داشته باشیم. نه، این زبان ماست که چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. خط تنها تابعی از آن است.
من نوشتهٔ آقای قربان‌پور را نخوانده‌ام (لینک به پی‌دی‌اف را پیدا نکردم) ولی با مقدمه‌ای که نوشتم فکر می‌کنم بفهمم مورد سخن او چیست. اگر ما بپذیریم که زبان ما ترکیبی از واژه‌هاست و نه حروف، بحث «رسم‌الخط» معطوف به این خواهد شد که ما چه چیزی را «واژه» می‌دانیم و چه چیزی را واژه نمی‌دانیم. «بیشتر» را واژه می‌دانیم و «پیش‌تر» را نه. این البته مثل هر چیز دیگری در زبان دستخوش تغییر و تحول است ولی به گمان من اینکه [و نه این که!] بگوییم جدا نوشتن «تر» باید اجباری باشد، کم توجهی به ساختار زبان فارسی متکی بر واژگان است. این امر منحصر به زبان فارسی نیست ولی حضور تعیین کننده‌ای در ساختار زبان دارد. در انگلیسی هم notwithstanding یک واژه است. مهم این است که در ذهن گوینده -و نویسنده- معنای یک واژهٔ یگانه را می‌دهد یا نمی‌دهد. به واژهٔ «اینکه» اشاره شد. ولی این که «اینکه» واژه باشد یا نباشد تنها گوینده -نویسنده- عالم است!
نماد کاربر
Behnam
 
پست‌ها : 3534
تاریخ عضویت: 27 مه 2004, 04:44
محل سکونت: کانادا

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Arzhang » 04 آوریل 2016, 17:47

من شاید کامل توضیح ندادم و تصورم این بود که منظورم مشهود است. من منظورم از عدم تطابق خط امروز فارسی با زبان فارسی، استفاده کردن یا نکردن از حروف صدادار نیست که البته این موضوع هم خودش یک بحث قابل توجه است. منظورم اشاره به مشکلی ریشه‌ای‌تر بود و آن این که خط امروز ما مال یک زبانی‌ست که مبنایش اوزان است و ریشه‌هایش را به راحتی با دانستن این اوزان می‌توان یافت (که احمد عزیز در این زمینه صاحب نظر است و نه من) ولی زبان ما، با تمام ساختار دستوری‌اش یک زبان هند و اروپایی‌ست که می‌بایست در آن حروف به هم نچسبند (مثل خواهرهایش) یا حداقل اگر می‌چسبند این طور نباشند که بعضی از یک طرف بچسبند و بعضی نه. این سبب شده که یک اصل خیلی مهم در زبان فارسی دچار خدشه شود و آن این که کلمات برای شکل یافتن، گاهی نتوانند کنار هم بنشینند. پیشوندها و پسوندها برخی موارد دچار اشکال و اختلاف می‌شوند. برای همین است که دردسری به اسم نیم‌فاصله به وجود آمده و غیره.
این را هم اضافه کنم که پیش از ما البته نیاکان ما هم قطعاً این اشکالات را متوجه شده بودند. از جمله مراجعه کنید به الفبایی که میرزا ملکم خان ارائه می‌دهد. از قضا کتابی هم به تازگی درباره‌اش چاپ شده که این‌جا می‌توانید درباره‌اش بیش‌تر بدانید.
نماد کاربر
Arzhang
Site Admin
 
پست‌ها : 1449
تاریخ عضویت: 17 اوت 2009, 15:06
محل سکونت: مونترآل

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Behnam » 07 آوریل 2016, 04:36

ارژنگ جان من در اولین فرصت که وقت کافی داشتم ابتدا نوشتهٔ آقای قربان‌پور را پیدا کرده و می‌خوانم و بعد اگر چیزی به نظرم آمد خواهم نوشت. این را نوشتم که بدانی یادم نرفته است!
نماد کاربر
Behnam
 
پست‌ها : 3534
تاریخ عضویت: 27 مه 2004, 04:44
محل سکونت: کانادا

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Behnam » 09 آوریل 2016, 06:59

خب نوشتهٔ آقای قربانپور را خواندم (با تشکر از علی). ‫اجازه بدهید اول در مورد چیزهایی که با آقای حسین قربانپور آرائی موافقم فهرستی بیاورم که از سیستمم خارج شود!‬
۱ پست‌مدرن‌ها آدم‌های بی‌سوادی هستند. معلوم نیست کِی مدرن بوده‌اند که حالا پسا‌مدرن شده باشند! ما با ایده‌های غربی شبیه همهٔ کالاهای غربی رفتار می‌کنیم. انگار که می‌رویم دکان بقالی می‌پرسیم آقا جنس تازه چی داری بخریم پُز بدیم!‬
۲ بررسی کار پژوهشگران ایران معاصر در عرصهٔ ادبی باید دستمایهٔ قانونمند کردن گرامر فارسی قرار بگیرد. البته ایشان نام پژوهشگران مدرن مانند داریوش آشوری را از قلم انداخته‌اند که چندان هم جای شگفتی ندارد.‬
حالا که این از سیستمم خارج شد (متأسفانه هرچه سعی کردم ببینم شمارهٔ ۳ چه می‌تواند باشد چیز خاصی به نظرم نرسید) نکاتی جانبی که به نظرم می‌آید می‌نویسم.‬
‬گرامر فارسی بر مبنای گرامر عربی تعریف می‌شود. به نظر محمدتقی بهار گرامر فارسی همان گرامر عربی است. این عملاً دیدگاه ادیبان معاصر ایران بوده است. ادیبانی که آقای قربانپور به آنها استناد می‌کند. من بهار را مثال زدم چون این نظر را در کتاب «تاریخ سیستان» که تصحیح کرده است بیان کرده است و برای منی که این کتاب را می‌خواندم شگفت‌آور بود که چگونه او از این تعبیرش از گرامر فارسی هنگام تصحیح نسخهٔ خطی کتاب تاریخ سیستان به تردید نیفتاده است.
همانطور که گفتم، به نظر من در زبان فارسی «واژه» نقش محوری و الفبا نقش ثانوی دارد. یکی از بزرگترین دشواری‌های کار بهار در تصحیح نسخهٔ خطی تاریخ سیستان این بوده است که نقطه‌های حروف غالباً گذاشته نشده‌اند و یا کم گذاشته شده‌اند و یا جابجا گذاشته شده‌اند. خب آن فردی که حدود نهصد و چهل سال پیش شروع به نوشتن تاریخ سیستان کرده است، آیا با نقطه نگذاشتن بر روی حروف خیال داشته که آنها را ناخوانا کند؟ یا اینکه ترکیب «واژه» را برای خوانندهٔ زمان خودش شناخته شده مفروض می‌دانسته و اگر شکی در شناخته شدن واژه نداشته به نقطه‌گذاری «بی‌مورد» وقت تلف نمی‌کرده؟ از این نکته می‌خواهم به اینجا برسم که تا زمانی که «واژه» از دیدگاه نویسنده برای خواننده قابل شناسایی بوده است، اینکه چگونه نوشته شده است اهمیت ثانوی داشته است.
نکتهٔ جالب دیگر این که [و نه اینکه!] هرچند نسخهٔ خطی تاریخ سیستان در نقطه‌گذاری شلخته بوده است، اما غالباً علامت پیوند (اضافه) را بکار برده است. مثلاً «خانهٔ من» را «خانهء من» می‌نوشته است. و از آنجا که این شیوهٔ نگارش را نمی‌توان به ندانم‌کاری‌های عصر کامپیوتر -و یا «پسامدرنیسم»!- نسبت داد، احتمالاً اضافه در آن روزگار واقعاً صدای «ء» را می‌داده است و نه «ی».
قانونمند کردن چسباندن یا نچسباندن پیشوند و پسوند دست و پای زبان فارسی را در واژه سازی می‌بندد. این به معنای خودداری از طرح «راهنما» نیست. در کودکی من فعل استمراری را میچسباندم. ولی امروزه برایم خیلی مطلوب‌تر است که نچسبانم. ولی هرگز نچسبانم را «نه چسبانم» نخواهم نوشت. ما با این کار در واژه سازی فارسی شکستگی ایجاد می‌کنیم. مسئلهٔ زشت بودن و این حرفها نیست [و نه «حرف‌ها»]. استتیک به مرور زمان تغییر می‌کند. مسئلهٔ قابلیت انتقال مفهوم به خواننده است. به مرور زمان این قابلیت نیازهای جدیدی پدیدار می‌کند. طهران تهران می‌شود. خانه‌زاد می‌شود و از قواعد و گرامر عربی فاصله می‌گیرد. این تحول در واژه است و نه در نگارش واژه. اگر واژهٔ «هواپیما» اختراع نشده بود، شاید طیاره هم تیاره می‌شد. ولی ما ترجیح دادیم که از واژهٔ «هواپیما» استفاده کنیم. اگر در جایی بخواهیم بنویسیم «طیاره» مقصود خاصی از بکار بردن این «واژه» داریم و این مقصود با «تیاره» نوشتن حاصل نمی‌شود. ولی این دیدگاه را نباید با دیدگاه کلاسیکی که گرامر عربی را ملاک قرار می‌دهد یکی دانست.
همانطور که بارها گفته‌ام چالش زبان پارسی یک ورزش ملی است. من نه بضاعت آکادمیک دارم و نه قابلیتی که زبان فارسی را قانونمند کنم. مشاهدات من هم صرفاً در چارچوب همین ورزش ملی و به عنوان فارسی‌زبانی است که تازه بیست سال هم هست که فارسی حرف نزده است! ولی این نگاه در مورد واژه محوری ساختار زبان فارسی که مطرح می‌کنم به گمانم نگاه تازه‌ای باشد. دست‌کم خودم پیش از این در جایی ندیده بودم. از این بابت هم راستش در شگفتم.
اما نوگرایی در پارسی یک بحث انتزاعی نیست. یک نیاز انکارناپذیر است که همگام با جنبش تجددگرایی تاریخ معاصر مطرح شده و البته همچنان ادامه دارد. در مورد الفبای خط فارسی هم شگفت نیست که آخوندزاده پدر تجدد در ایران پیشگام ایدهٔ تغییر الفبا نیز باشد. این ایده از جانب بزرگان تجددگرای بسیاری از جمله تقی‌زاده پشتیبانی می‌شده است. البته تقی‌زاده هرچند با تغییر الفبای فارسی به لاتین موافق بود، اما حرکت ترکان جوان در ترکیه را شتابزده ارزیابی می‌کرد. هنوز هم این یک ایدهٔ معتبر است و اگرچه من دیگر موافق آن نیستم ولی حساسیت خاصی هم به آن ندارم. فکر می‌کنم بررسی کارکرد سیریلیک در تاجیکستان و تأثیر آن بر «ادبیات» تاجیکستان و نیز نقش همین فینگلیش در سال‌های اخیر در کشور خودمان، زمینهٔ ارزنده‌ای برای مطالعات آکادمیک باشد.
نماد کاربر
Behnam
 
پست‌ها : 3534
تاریخ عضویت: 27 مه 2004, 04:44
محل سکونت: کانادا

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Ilia » 09 آوریل 2016, 19:45

با اینکه در نوشتن فارسی انتقال مفهوم اصل بوده موافقم.

فکر میکردم که چرا الان وضع نوشتن اینطوری شده… چرا این وضع هردمبیل را مثلا ۳۰ سال پیش یا حتی ده سال پیش به این شکل نداشتیم… حتی اولش که فارسی‌نویسی و وبلاگ‌نویسی شروع شد، همه بهتر مینوشتند و یا حداقل سعیشان را میکردند که بهتر بنویسند. اما الان نوشته‌ها همه یلخی شده.

حدس میزنم که فرق اصلی بایستی در این باشد که الان چه کسانی دارند مینویسند و آن موقع چه تیپی. تلفن همراه و فرهنگش باعث شده که نوشته‌های کسانی که قبلا معمولا هیچ نوشته‌ای نداشتند را ببینیم. قبلا نوشتن معمولا کار نویسنده‌ها و تحصیل‌کرده‌ها بود یا از زیر دست یک سری ادیتور در مجله‌ها و غیره رد میشد. الان فقط نوشته‌های ۹۹٪ بقیهٔ خلائق که این چیزها برایشان مهم نیست را می‌بینیم… و اینها هم دارند از هم یاد میگیرند…
نماد کاربر
Ilia
Site Admin
 
پست‌ها : 6175
تاریخ عضویت: 25 سپتامبر 2006, 01:01
محل سکونت: کانادا

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط iShahin » 11 ژوئن 2016, 13:30

Ilia نوشته است:[نمایش]
با اینکه در نوشتن فارسی انتقال مفهوم اصل بوده موافقم.

فکر میکردم که چرا الان وضع نوشتن اینطوری شده… چرا این وضع هردمبیل را مثلا ۳۰ سال پیش یا حتی ده سال پیش به این شکل نداشتیم… حتی اولش که فارسی‌نویسی و وبلاگ‌نویسی شروع شد، همه بهتر مینوشتند و یا حداقل سعیشان را میکردند که بهتر بنویسند. اما الان نوشته‌ها همه یلخی شده.

حدس میزنم که فرق اصلی بایستی در این باشد که الان چه کسانی دارند مینویسند و آن موقع چه تیپی. تلفن همراه و فرهنگش باعث شده که نوشته‌های کسانی که قبلا معمولا هیچ نوشته‌ای نداشتند را ببینیم. قبلا نوشتن معمولا کار نویسنده‌ها و تحصیل‌کرده‌ها بود یا از زیر دست یک سری ادیتور در مجله‌ها و غیره رد میشد. الان فقط نوشته‌های ۹۹٪ بقیهٔ خلائق که این چیزها برایشان مهم نیست را می‌بینیم… و اینها هم دارند از هم یاد میگیرند…


ایلیا من تقریبا ۱۰ ساله ایران نیستم. راستش قبلا هم، چه در ایران، و چه اینجا (امریکا) زیاد در قید بند درست نویسی نبودم تا قبل از اینکه پیوستنم به ایرماگ.این ایرماگ بود که باعث شد حداقل سعی خودم را بکنم که کمتر بد بنویسم (خودم میدونم هنوز نگارش قابل قبولی ندارم) اما فکر میکنم کمی پیشرفت داشتم نسبت با اویل که در ایرماگ عضو شدم (سال ۲۰۰۸ یا ۲۰۰۹).

با این اوصاف، بعد از ۱۰ سال نبودن در ایران و به توجه به اینکه خیلی کم به فارسی میخوانم و مینویسم،(فارسی نوشتنم تقریبا تنها در ایرماگ هست و بس!) الان که دارم نگارش کسانی که در ایران هستند (در کامنت‌ها، گروه‌های تلگرام و غیره..) را میخوانم، واقعا وحشت میکنم! حتی گاهی میخواهم استفراغ کنم! من حتی در بدترین حالت هم در قبل از دوران ایرماگ اینطور تایپ نمیکردم.. حتی در تکست دادن به دوست‌هام... غلط‌های املایی که بیداد میکنه.. مختصر نویسی‌ها مسخرهٔ من درآوردی که من گاهی نمیفهمم و معنیش را از دوستی که در ایران هست سوال میکنم و نصفه نیمه نوشتن کلمات... اصلا من گاهی فکر میکنم در اکابر هم کسی اینطور نمینویسه...

من فکر نمیکنم کلا اینترنت، توییتر، فیسبوک، موبایل، تکست و ... همه‌ی تقصیر را به گردن داشته باشند! من یادم میاد دوره‌ی ما، اون سالی که دبیرستان رفتیم از راهنمایی درس انشاء را از دروس دبیرستان حذف کردند! و این تصمیم کدام نابغه‌ای بود خدا داند. و فکر میکنم این داستان تا بحال پابرجا مانده! - نا جایی هم که من بخاطرم میاد، درس انشاء کلا در دبستان و راهنمایی هم جزء دروس جدی و مهم به حساب نمیآمد و کلا مثل یک زنگ تفریح و که یک چیزی بنویسی و برای اون جلو بخونی بعد هم بقیه برات کف یزنند! یعنی در این حد! سیستم آموزشی ایران ایراد داره، خیلی هم ایراد داره! و وضعیت فکر میکنم نسبت به موقعی که من مدرسه میرفتم بدتر هم شده باشه... من وقتی امریکا آمدم، با این پایه زبانم میتونم بگی نسبتا خیلی خوب بود از لحاظ speaking و listening. چون از بچگی کلاس زبان میرفتم.برای همین تونستم کلاس‌ها اولیه زبان را رد کنم را یک‌راست به کالج بدم. و بزرگترین بدختی من از اینجا شروع شد، چون من حتی به زبان مادری هم یک پاراگراف درست نمیتوانستم بنویسم و فوت و فن آن را بلد نبودم!

همانطور که خودت میدانی، نیاز و ابزار اولیهٔ درس خواندن در اینجا نوشتن (Essay نویسی هست). شاید جالب باشه برای کسانی که در ایران هستند، نوشتن Essay یکی از توانایی‌های و ابزراهای اولیه‌ای هست که شما در همه‌ی کلاس‌ها و مراحل به آن نیازمندی و در اینجا فوت و فن نوشتن هست، و ضرورت دانستن آن یک‌چیزی در حد ضرورت دانستن جدول ضرب برای ریاضی خواندن و یا جدول مندلیف برای شیمی خواندن هست! اگر ندانی کلاهت پس معرکه هست! در اینجا از راهنمایی و یا حتی دبستان شروع آموزش میدهند در در دبیرستان تمام تکنیک‌های نوستن را با دانش‌آموزان یاد میدهن و طوری به بلوغ میرسند که به راحتی از پس توشتن در کالج و دانشگاه بر میآیند. — حال این را مقایسه کن با وضعیت من در فوت و فن نوشتن و نگارش در زبان مادری هم به درست آموزش ندیده بودم و زنگ انشاء معمولا زنگ تفریح بود. با این وضعیت حتی یک پاراگراف نوشتن هم برایم عذاب الهی و سخترین کار ممکن تا مدت‌ها بود! — و این تنها وضعیت من نبود. — با تجربه‌ی من بچه‌های ایرانی در زمینه‌ٔ نوشتن نسبت به بقیه‌ٔ خارجی همیشه بیشتر مشکل داشتند با این که در زمینه گفتاری و درک مطلب معمولا یک سر و گردن بالاتر بودند! الان هم من برای فارسی نویسی هیچ استایل خاصی بلد نیستم و ندارم و برای نوشتن فارسی هم همان قاعده و قوانین را که برای نگارش در انگلیسی یاد گرفتم استفاده میکنم!

احتمالا من و شما چند سال دیگه برای خواندن فارسی نسل جدید نیاز به مترجم داریم! خدا بخیر بگذرونه. امیدوارم شده در همان سیستم خر تو خری ج.ا یک آدم باسواد و دلسوز را مسئول آموزش و پروش بکنند که کمی تغییر و تحولات انجام بده و سیستم آموزشب را از این وضعیت فعلی در بیاره!

[url=https://mobile.twitter.com/S3micolon]follow me on twitter: @s3micolon[/url

نماد کاربر
iShahin
 
پست‌ها : 453
تاریخ عضویت: 20 اوت 2009, 01:06

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Ilia » 11 ژوئن 2016, 20:47

اینکه شما در مورد کلاس انشاء نوشته‌ای کاملا درست است. همان کلاس انشاء که ما داشتیم و از قرار الان حذفش کرده‌اند هم از پایه ایراد داشت. یعنی یک موضوع میدادند و بدون هیچ راهنمایی، الگو و تحلیلی, فقط میخواستند که یک صفحه در مورد آن بنویسیم و بیاوریم. خود معلمش هم معمولا نمیدانست که چکار میکند. اگر از پدرمان برای نوشتنش مستقیم کمک نمیگرفتیم، حتما چند تا شعر حافظ و سعدی را از او میپرسیدیم که در وسط انشاء بیاوریم که معلممان خوشش بیاید. کل موضوع هم تمرینی بود برای دروغ گفتن و دورویی. چه کسی جرات داشت که عقیده‌ای مخالف معلم یا مدرسه و بالاترش داشته باشد؟ همه موافق بودند که علم از ثروت بهتر است و غیره.

منهم وقتی که این طرف دنیا به کلاس زبان در کالج رفتم، متوجه شدم که چقدر کارمان از پایه خراب است. دقیقا مثل همین که شاهین گفت؛ اینجا به شما یاد میدهند که چطور بنویسید. یعنی ساختار اصلی یک نوشتار چطور باید باشد. چطور بایستی فکر، برنامه‌ریزی، بحث و نتیجه‌گیری کنید. از چه اشتباهاتی بایستی پرهیز کرد و غیره. من حتی یک صفحه به فارسی هم نمیتوانستم بنویسم، چه برسد به انگلیسی. یعنی اصلا نمیدانستم که از کجا باید شروع کنم و به کجا برسم؟ شعر سعدی و مولانا هم دردم را دوا نمیکرد…
نماد کاربر
Ilia
Site Admin
 
پست‌ها : 6175
تاریخ عضویت: 25 سپتامبر 2006, 01:01
محل سکونت: کانادا

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Ilia » 08 ژوئیه 2016, 00:10

نمیدونم که این چقدر حقیقت داشته باشه، اما خیلی بامزه است:

میگویند که آقای رئیس فرهنگستان با ادب‌ها، برای کلمهٔ «مثلث» واژهٔ «سه بَر» و مثلث متساوی الاضلاع؛ «سه بَرِ سه بَر برابر» و مثلث متساوی الساقین؛ «سه بَرِ دو بَر برابر» را پیشنهاد کرده.

حالا نوشتن این مسئلهٔ ریاضی:
«اگر دو ضلع نامساوی از یک مثلث متساوی الساقین با دو ضلع مثلث متساوی الساقین دیگر برابر باشند، آن دو مثلث برابرند»،
با این کلمات جدید میشود:

هر گاه دو بَرِ نابرابر از یک سه بَرِ دو بَر برابر برابر دو بَرِ نابرابر از یک سه بَرِ دو بَر برابر دیگر باشد، آن دو سه بَرِ دو بَر برابر برابرند!
نماد کاربر
Ilia
Site Admin
 
پست‌ها : 6175
تاریخ عضویت: 25 سپتامبر 2006, 01:01
محل سکونت: کانادا

پاسخ: فارسی شکر است…

پستتوسط Arzhang » 08 ژوئیه 2016, 07:26

سرنشین گردکی آورد و برد سیخکی...
قضیه‌اش را حتماً می‌دانید دیگر.
حرف این مزخرفات شد، بگذارید یک یادی بکنیم از آقای میرسلیم، وزیر ارشاد دولت رفسنجانی. برای اتوبوس «خودروی سواری بزرگ شهری» را پیشنهاد داده بود و الخ. بدبخت شاگردانش، می‌گفتند تمام متون مهندسی را که او درس می‌داده باید با همین ادبیات یاد می‌گرفته‌اند. بنابراین به آن‌چه ایلیا نوشته به عنوان طنزی انتزاعی نگاه نکنید، نمونه‌ی واقعی هم دارد.
نماد کاربر
Arzhang
Site Admin
 
پست‌ها : 1449
تاریخ عضویت: 17 اوت 2009, 15:06
محل سکونت: مونترآل

قبلیبعدی


بازگشت به خط، زبان و قلم‌سازی


کاربران حاضر در این انجمن: بدون کاربران آنلاین و 11 مهمان