Ilia نوشته است:[نمایش]با اینکه در نوشتن فارسی انتقال مفهوم اصل بوده موافقم.
فکر میکردم که چرا الان وضع نوشتن اینطوری شده… چرا این وضع هردمبیل را مثلا ۳۰ سال پیش یا حتی ده سال پیش به این شکل نداشتیم… حتی اولش که فارسینویسی و وبلاگنویسی شروع شد، همه بهتر مینوشتند و یا حداقل سعیشان را میکردند که بهتر بنویسند. اما الان نوشتهها همه یلخی شده.
حدس میزنم که فرق اصلی بایستی در این باشد که الان چه کسانی دارند مینویسند و آن موقع چه تیپی. تلفن همراه و فرهنگش باعث شده که نوشتههای کسانی که قبلا معمولا هیچ نوشتهای نداشتند را ببینیم. قبلا نوشتن معمولا کار نویسندهها و تحصیلکردهها بود یا از زیر دست یک سری ادیتور در مجلهها و غیره رد میشد. الان فقط نوشتههای ۹۹٪ بقیهٔ خلائق که این چیزها برایشان مهم نیست را میبینیم… و اینها هم دارند از هم یاد میگیرند…
ایلیا من تقریبا ۱۰ ساله ایران نیستم. راستش قبلا هم، چه در ایران، و چه اینجا (امریکا) زیاد در قید بند درست نویسی نبودم تا قبل از اینکه پیوستنم به ایرماگ.این ایرماگ بود که باعث شد حداقل سعی خودم را بکنم که کمتر بد بنویسم (خودم میدونم هنوز نگارش قابل قبولی ندارم) اما فکر میکنم کمی پیشرفت داشتم نسبت با اویل که در ایرماگ عضو شدم (سال ۲۰۰۸ یا ۲۰۰۹).
با این اوصاف، بعد از ۱۰ سال نبودن در ایران و به توجه به اینکه خیلی کم به فارسی میخوانم و مینویسم،(فارسی نوشتنم تقریبا تنها در ایرماگ هست و بس!) الان که دارم نگارش کسانی که در ایران هستند (در کامنتها، گروههای تلگرام و غیره..) را میخوانم، واقعا وحشت میکنم! حتی گاهی میخواهم استفراغ کنم! من حتی در بدترین حالت هم در قبل از دوران ایرماگ اینطور تایپ نمیکردم.. حتی در تکست دادن به دوستهام... غلطهای املایی که بیداد میکنه.. مختصر نویسیها مسخرهٔ من درآوردی که من گاهی نمیفهمم و معنیش را از دوستی که در ایران هست سوال میکنم و نصفه نیمه نوشتن کلمات... اصلا من گاهی فکر میکنم در اکابر هم کسی اینطور نمینویسه...
من فکر نمیکنم کلا اینترنت، توییتر، فیسبوک، موبایل، تکست و ... همهی تقصیر را به گردن داشته باشند! من یادم میاد دورهی ما، اون سالی که دبیرستان رفتیم از راهنمایی درس انشاء را از دروس دبیرستان حذف کردند! و این تصمیم کدام نابغهای بود خدا داند. و فکر میکنم این داستان تا بحال پابرجا مانده! - نا جایی هم که من بخاطرم میاد، درس انشاء کلا در دبستان و راهنمایی هم جزء دروس جدی و مهم به حساب نمیآمد و کلا مثل یک زنگ تفریح و که یک چیزی بنویسی و برای اون جلو بخونی بعد هم بقیه برات کف یزنند! یعنی در این حد! سیستم آموزشی ایران ایراد داره، خیلی هم ایراد داره! و وضعیت فکر میکنم نسبت به موقعی که من مدرسه میرفتم بدتر هم شده باشه... من وقتی امریکا آمدم، با این پایه زبانم میتونم بگی نسبتا خیلی خوب بود از لحاظ speaking و listening. چون از بچگی کلاس زبان میرفتم.برای همین تونستم کلاسها اولیه زبان را رد کنم را یکراست به کالج بدم. و بزرگترین بدختی من از اینجا شروع شد، چون من حتی به زبان مادری هم یک پاراگراف درست نمیتوانستم بنویسم و فوت و فن آن را بلد نبودم!
همانطور که خودت میدانی، نیاز و ابزار اولیهٔ درس خواندن در اینجا نوشتن (Essay نویسی هست). شاید جالب باشه برای کسانی که در ایران هستند، نوشتن Essay یکی از تواناییهای و ابزراهای اولیهای هست که شما در همهی کلاسها و مراحل به آن نیازمندی و در اینجا فوت و فن نوشتن هست، و ضرورت دانستن آن یکچیزی در حد ضرورت دانستن جدول ضرب برای ریاضی خواندن و یا جدول مندلیف برای شیمی خواندن هست! اگر ندانی کلاهت پس معرکه هست! در اینجا از راهنمایی و یا حتی دبستان شروع آموزش میدهند در در دبیرستان تمام تکنیکهای نوستن را با دانشآموزان یاد میدهن و طوری به بلوغ میرسند که به راحتی از پس توشتن در کالج و دانشگاه بر میآیند. — حال این را مقایسه کن با وضعیت من در فوت و فن نوشتن و نگارش در زبان مادری هم به درست آموزش ندیده بودم و زنگ انشاء معمولا زنگ تفریح بود. با این وضعیت حتی یک پاراگراف نوشتن هم برایم عذاب الهی و سخترین کار ممکن تا مدتها بود! — و این تنها وضعیت من نبود. — با تجربهی من بچههای ایرانی در زمینهٔ نوشتن نسبت به بقیهٔ خارجی همیشه بیشتر مشکل داشتند با این که در زمینه گفتاری و درک مطلب معمولا یک سر و گردن بالاتر بودند! الان هم من برای فارسی نویسی هیچ استایل خاصی بلد نیستم و ندارم و برای نوشتن فارسی هم همان قاعده و قوانین را که برای نگارش در انگلیسی یاد گرفتم استفاده میکنم!
احتمالا من و شما چند سال دیگه برای خواندن فارسی نسل جدید نیاز به مترجم داریم! خدا بخیر بگذرونه. امیدوارم شده در همان سیستم خر تو خری ج.ا یک آدم باسواد و دلسوز را مسئول آموزش و پروش بکنند که کمی تغییر و تحولات انجام بده و سیستم آموزشب را از این وضعیت فعلی در بیاره!