مقالهٔ جالبی از آیزاکسون در بارهٔ مدیریت استیو جابز در Harvard Business Review:
http://hbr.org/2012/04/the-real-leaders ... jobs/ar/prOne of the last times I saw him, after I had finished writing most of the book, I asked him again about his tendency to be rough on people. “Look at the results,” he replied. “These are all smart people I work with, and any of them could get a top job at another place if they were truly feeling brutalized. But they don’t.” Then he paused for a few moments and said, almost wistfully, “And we got some amazing things done.” Indeed, he and Apple had had a string of hits over the past dozen years that was greater than that of any other innovative company in modern times: iMac, iPod, iPod nano, iTunes Store, Apple Stores, MacBook, iPhone, iPad, App Store, OS X Lion—not to mention every Pixar film. And as he battled his final illness, Jobs was surrounded by an intensely loyal cadre of colleagues who had been inspired by him for years and a very loving wife, sister, and four children.
So I think the real lessons from Steve Jobs have to be drawn from looking at what he actually accomplished. I once asked him what he thought was his most important creation, thinking he would answer the iPad or the Macintosh. Instead he said it was Apple the company. Making an enduring company, he said, was both far harder and more important than making a great product. How did he do it?…
در یکی از آخرین بارهایی که او را دیدم، بعد از آنکه نوشتن بیشتر کتاب را تمام کرده بودم، بار دیگر از او در بارهٔ این تمایل مردم که او در برخورد با زیر دستانش خشن است سوال کردم. او در جواب گفت؛ "به نتیجه نگاه کن". "تمام کسانی که من با آنها کار میکنم، همه اشخاص بسیار باهوشی هستند، و اگر احساس کنند که با آنها به ناملایمتی رفتار شده، همه قادرند که در جای دیگری کار پیدا کنند. اما این کار را نمیکنند". سپس برای چند لحظه مکث کرد و تقریبا حسرتمندانه ادامه داد؛ "و ما کارهای شگفتآوری را انجام دادیم".
واقعا او و اپل زنجیرهای از محصولات موفقیتآمیز را دههٔ گذشته داشتهاند، بیش از همهٔ شرکتهای نوآور دیگر؛ آیمک، آیپاد، آیپاد نانو، فروشگاه آیتونز، فروشگاههای اپل، مکبوک، آیفون، آیپد، اپاستور، سیستم عامل مک و همچنین، تمامی فیلمهای پیکسار. و در هنگام مواجهه با آخرین موج بیماریش، جابز توسط دوستداران وفادار و همکارانش که سالها از او الهام میگرفتند و همسری مهربان و چهار فرزند و خواهرش احاطه شده بود.
من فکر میکنم که درس واقعی از استیو جابز، بایستی با نگاه به آنچه او به آن نائل شد، آموخته شود. یکبار از او پرسیدم که بنظر او مهمترین چیزی که او خلق کرده، چه بوده است. فکر میکردم که پاسخ خواهد داد که آیپد یا مکینتاش، در عوض او جواب داد که شرکت اپل. ساخت شرکتی پایدار و ماندنی هم بسیار مشکلتر و هم مهمتر بود تا ساخت یک محصول. چطور او این کار را انجام داد؟…
…خواندن بقیهاش با خودتان.