سالها پیش که لوگوی اپل آن سیب رنگینکمانی بود هم عاشق اپل بودم. چرا؟ فکر میکنم چون اپل زیبا بود، باکلاس، و دستنیافتنی. و وقتی همه اینها در کسی/چیزی جمع شود ناخودآگاه عاشقاش میشوی و در عمیقترین رویاهایت و بزرگترین آرزوهایت میخواهی که با او/آن باشی.
آن روزها تبلیغ مکهای گرانقیمت را در مجله دانشمند میدیدم و آرزو میکردم من هم روزی یکی از آنها داشته باشم. آگهی دلفریب کامپیوترهای اپل را پشت مجله مرزهای بیکران فضا* میدیدم و دلم میخواست یکیشان مال من بود.
عاشق آن سیب گاززده بودم. حتی یک بار روی تخته سیاه مدرسه و در ساعت فراغت، آن سیب را همراه نام Apple با سرانگشتانم ترسیم کردم و یکی از دوستانم وقتی آن را دید معتقد بود که خود اپل هم اگر میخواست آنجا تبلیغ کند به این زیبایی نمیشد!
آن روزها با کمودور 64 هم در مدرسه کار میکردم، بعدتر یک آمیگا 500 دست دوم خریدم که هنوز هم دارمش و بسیار دوستاش داشتم و حتی با آن و بهزبان آمیگا بیسیک، برنامهای برای نقاشی کشیدن نوشته بودم!
بعدتر دیدم که گریزی از رفتنِ ناگزیر بهسوی PC نیست و با داس و ویندوز 3.1 و 95 و 98 و 2000 و XP روزگار میگذراندم. دیگر به آن روش زیستن عادت کرده بودم و حتی تصور هم نمیکردم روزی به مک برگردم. رویای مک، مخصوصا با افولی که شرکت اپل در دورهای داشت، دیگر فراموش شده بود.
اما از آن روز که در میلباکسام خبر عرضه مکبوک/پروهای آلومینیومی با آن ظاهر جذابشان را دریافت کردم، رویای داشتن یک "مک" دوباره زنده شد و به یادم آورد که "جور دیگری/بهتری هم میشود زندگی کرد!"
تا پول خریدش فراهم شود، تردیدهای من هم برای مهاجرت به مک -تا حد فراوانی بهلطف همین ایرماگ عزیز- کمرنگ شد و بالاخره در 28 آبان 1388 نخستین اپل/مک زندگیام را خریدم!
حالا آن رویا به حقیقت پیوسته، و چه زیبا نوشته اپل در ورودی دفترچه راهنمای مکبوک پرو:
You and your MacBook Pro were made for each other.
...
And we are living happily ever after!
(و من... مهندسی عمران خواندهام تا فوق لیسانس در شریف، اما روزنامهنگاری میکنم و عاشق عکاسی هم هستم. اگر دوست داشتید، میتوانید به وبلاگم هم سر بزنید که البته امیدوارم بهزودی یک دست حسابی به سر و رویش بکشم!:
http://www.alighazvini.com)
___________________________________________
* مرزهای بیکران فضا نخستین مجله ایرانی بود که با روش نوین نشر رومیزی یا Desktop Publishing منتشر میشد و در صفحه فهرست هر شماره، این واژههای هوشرُبا به چشم میخورد: "این شماره از مجله مرزهای بیکران فضا با استفاده از سختافزارها و نرمافزارهای زیر صفحهآرایی شده است:..." که در ادامهاش، نام چند مدل مک و تعدادی نرمافزار از جمله فتوشاپ آمده بود. فونتهای آن مجله بسیار زیبا بودند و بعدها فهمیدم که یکی از دوستداشتنیترین فونتهایی که در آن مجله میدیدم، نامش "یاقوت" است که بسیار شبیه "جیزه" کنونی اپل نازنین است. (البته جیزه Leopard نه مالِ Snow Leopard!)