من چندین سال پیش وقتی Amazon Kindle رو تو اینترنت دیدم با مفهوم نشر الکترونیک، اون حالت فراتر از pdf بودنش، آشنا شدم. همون موقع حس خوبی بهش داشتم به نظرم خیلی جالب بود که مثلا آدم وقتی میره مسافرت ۱۰- ۱۵ تا کتاب با خودش ببره که هر موقع خواست هر کدوم رو باز کنه و بخونه، در حالی که حجمی شاید کمتر از یدونه از اون کتابها رو حمل میکنه. ولی این تصور هم با به یاد آوردن پشتیبانی ضعیف فارسی تو اکثر دستگاههای الکترونیکی و اصلا اینکه دستاندرکاران نشریات فارسی تنبلتر از اون هستن که حالاحالا ها به این سمت برن، کمرنگ شد. و من هم اون موقع خیلی با منابع انگلیسی کار نداشتم.
ولی از شاید ۳ -۴ سال پیش کمکم دیدم بهترین، به روزترین و دقیترین مطالب رو باید تو منابع انگلیسی زبان جستوجو کرد، از اون موقع بود که دنبال کتابهای زبان اصلی از نویسندههای مورد علاقهم رفتم، مجلات خارجی رو کاملا ترجیح دادم و فهمیدم search فارسی بیشتر از اینکه منو به جواب برسونه وقتم رو تلف میکنه. البته ضعفهایی که امثال من رو مجبور به صرف نظر از استفادهی زبان مادریم در محیط مجازی کردن فقط به عدم پشتیبانی های جورواجور و گاهی تحریمها ختم نمیشه، به نظر من مشکل اصلی اینجاست که غالب مردم و حکومت ایران هنوز به اینترنت به عنوان یه تفریح و سرگرمی، یه جا برای چتهای تصادفی یا شاید ابزاری برای انجام کارایی که بدون اینترنت سادهتر انجام میشن نگاه میکنن، به هرحال...
Kindle به نظرم چیز خوشایندیه، ولی چون برخورد نزدیکی باهاش نداشتم، اصلا نمیتونم بگم دوست دارم ازش استفاده کنم یا نه. iPad هم با اون صفحهی بزرگ، طراحی مینیمالیست و سادهش و قابلیتهای بسیار مناسبش،علاوه بر کارایی های بیشمارش، تجربهی خوبی با کتابهای الکترونیکی فراهم میکنه. ولی با همهی خوبیهاش هنوزم واقعا نمیخوام یه iPad داشته باشم. به خاطر اندازهش چیزی نیست که بتونی بدون کیف بیرون ببریش، به خاطر همین بیشتر دوست دارم یه خورده حجم و وزن و البته قیمت اضافه رو تحمل کنم و از قدرت و امکانات بیشتر یه MacBook Air استفاده کنم... میدونم از نظر خیلیا این دوتا اصلا نباید با هم مقایسه بشن، اما دو دستگاهی هستن که جابهجاییشون از MacBook Proی من آسونتره، و اگر بخوام چیزی تو اون کلاس بگیرم، من Air رو ترجیح میدم. در مورد iPad، به نظر میاد من هنوز آدم تبلت دوستی نشدم. نمیتونم بپذیرم یه وسیله با این قیمت و حجم، به جر نمایشگر بزرگتر، کاری بیشتر از iPod Touch انجام نده. (بعععله، حواسم به 3G هست!)
من بهترین تجربهی مطالعهی الکترونیکی رو فعلا با iPodم داشتم. همه میگن صفحهی کوچیکی داره و چشم آدم رو در میاره، ولی من معمولا روی ۲ یا ۳ پاراگراف زوم میکنم و در فاصلهی ۳۰ سانتی متری بدون زحمت از روش میخونم. در این اندکی بیشتر از یک سال که iPod دارم دفعات بسیاری شده که منو خوشحال کنه و باعث بشه برای نمیدونم چندمین بار از خریدش احساس رضایت کنم. مثلا شاید یک ماه پیش بود که رفته بودم مطب چشمپزشکی، ساعت ۱۱ خودم رو رسونده بودم، وقتی از منشی پرسیدم گفت تازه ساعت ۱۲ میتونم نوبت بگیرم. اونطور که معلوم بود حداقل ۲ ساعتی باید اونجا میموندم. خب اگر iPad داشتم با خودم نمیبردمش چشمپزشکی! اما iPod طبق معمول همراهم بود و شروع کردم به خوندن یه مجله، جدا نفهمیدم این مدت چجوری گذشت. معمولا برای این جور موقعیتها چندتا مجله و مقاله توی iPod دارم، کمتر پیش اومده جایی مجبور شم صبر کنم و بهم بد بگذره.
یه مورد استفادهی دیگه برای من وقتیهایی هست که خسته تر از اونم که بتونم پشت میز بشینم یا دراز بکشم و با لپتاپ کشتی بگیرم، در عین حال نمیتونم از چیزی که میخونم جدا شم. این موقعها، WebSnapper عزیز لطف میکنه و صفحه رو برام به pdf تبدیل میکنه تا بتونم با iPod در نهایت راحتی مطالعهم رو تموم کنم!