perse نوشته است:برای من به شخصه جای تعجب داره که یه سازمان عریض و طویل از پس یه گوشی برنیاد و دستبهدامن شرکتی اسرائیلی یا هر شرکتی بشه.( دقت کنید که مکآقی گفته بود رمز رو میتونه بشکنه) اگه اشتباه می کنم من رو توجیه کنید.
برای من اینکه خود FBI امکان شکستن مکانیزمهای امنیتی آیفون رو نداشته باشه عجیب نیست، اما اینکه از راه حلهای شرکتهای جانبی مثل محصول Cellebrite خبر نداشته قابل قبول نیست، و سوابق هم نشون میده که FBI قبلا با این شرکتها مبادلاتی داشته.
مسئله اینجاست که FBI اول در دادگاه مدعی شده بود که اپل تنها مرجعیه که میتونه این دسترسی به محتوای آیفون رو فراهم کنه و بر این اساس میخواست اپل رو در دادگاه محکوم به همکاری بکنه، در حالی که به احتمال زیاد از وجود گزینههای آلترناتیو خبر داشت.
perse نوشته است:نکتهی بعدی هم اینکه یه شرکت که داره توی یه کشور فعالیت میکنه -صرفنظر از باز هم به اصطلاح شعارهای اخیر اپل- در دنیای واقعی چقدر براش ممکن هست که از دولت و دستگاههای دولتی مستقل باشه و خواستههای اونها رو تامین نکنه.
اینجوری نبود که رأی نهایی و غیر قابل اعتراض صادر شده باشه، اپل مقاومت کرده باشه و مأمورها اومده باشن برای دستگیری تیم کوک
اپل بر طبق قانون آمریکا حق داشت به حکم دادگاه اعتراض کنه و از حقش استفاده کرد تا در جلسهٔ بعدی دادگاه باز هر دو طرف از موضع خودشون دفاع کنن و این جلسه قرار بود ۲۲ مارس برگزار باشه که FBI اول درخواست تاخیر در جلسه داد و بعد هم اعلام کرد تونسته قفل گوشی رو باز کنه و دیگه احتیاجی به همکاری اپل نداره.
اگر هم منظورت اینه که چطور اپل از حق قانونیش در مقابل دولت برای اعتراض به حکم استفاده کرد؟ کافیه فقط پروندههای سالهای اخیر شرکتهای مختلف از جمله اپل رو مرور کنی، اولین موردی که الان به ذهنم رسید اون پروندهٔ فروش ایبوک بود که اپل تا تونست اعتراض کرد و باز محکوم شد.
iSam نوشته است:نه علی جان من نگفتم بحث نکنید، نظر بنده این بود که من بحث نمی کنم وگرنه به شما و باقی دوستان چه کار دارم یا می توانم داشته باشم!؟
من هم منظورم بحث بین من و شما بود نه با باقی دوستان، چون شما پیشفرضهایی داری که امکان هر نوع بحث و استدلال رو از طرف مقابل میگیره.
iSam نوشته است:دقیقا مثل روش تفکر خیلی ها که با روش فکری رژیم حاکم بر ایران تناسبی ندارد و باید طرف کشورش را ترک کند، این همان دموکراسی ای است که در دو، سه سال اخیر هم به ایرماگ وارد شده وگرنه ما از ده سال پیش در ایرماگ بوده ایم.
بحث و گفتگو یک چیز است و هدف قرار دادن هوشمندانه یک نفر و اینکه به درب بگوییم که دیوار بشنود یک چیز دیگر و سیب زمینی بودن اعضاء نسبت به این رفتار هم یک چیز! نخیر بنده ترجیح میدهم نه در این نوع بحث ها که در این نوع محفل ها کلا شرکت نکنم.
شما هم میخواهی قضاوت کنی، کمی بری دورتر بایستی و به ماجرا نگاه کنی، جزعیات بیشتری را می توانی ببینی!
سامان جان یعنی انتقاد از شیوهٔ بحث شما زیر سوال بردن دموکراسیه؟
rezag5 نوشته است:کلا در این داستانِ "اپل و اف بی آی" چون کسی چیزی نمیدونه و موضوع یه موضوع علمی یا مثلا نرم افزاری نیست , همه ی حرفها در حد گمانه زنیه .
تمام دوستانی که اینجا چیزی گفتن توان اثبات ندارن و کسانی هم که با اون گفته ها مخالفت کردن باز هم توان اثبات ندارن .
اینه که برای من این اتاق بحث فقت این کاربرد رو دار که بیام ببینم چه حالت های دیگه ای و چه تفکرات دیگه ای میتونه موجود باشه
جدی گرفتن حرف ها هم کار به جایی نمیبره
رضا جان من بر اساس مستندات مطرح شده در دادگاه صحبت کردم، جز مواردی که چگونگی عمل دقیق اشاره نشده بود (مثل شیوهٔ دسترسی FBI به محتوای گوشی) یا انگیزهٔ عمل معلوم نبود (مثل دلیل عوض کردن پسورد اکانت iCloud). اگر در هر موردی خواستی بگو که برات مستنداتش رو بر اساس اونچه از دادگاه بیرون اومده ارجاع بدم.
اما اگر منظورت اینه که بر اساس ابهامات نمیتوان به نتیجهگیری دقیق رسید، بله قطعا همینطوره، اما یک دنیا تفاوت وجود داره بین بحث از گزینههای محتمل بر اساس مستندات موجود با بازی خوندن هر چیزی که اتفاق افتاده، بدون توجه به مستندات و شواهد.
Behnam نوشته است:Ali.Rastegar نوشته است:بحث اپل این نبود که حریم خصوصی کاربر این گوشی خاص براش مهمه، که اتفاقا تروریست بودنش خیلی به نفع FBI در افکار عمومی تموم میشد
علی جان فکر میکنم حساسیت موضوع ربطی به مسائل فنی و یا حفظ حریم خصوصی و غیره نداره. به همین رویکرد بیتفاوت به ارتجاع اسلامی مربوط میشه. تروریست بودن صاحب آیفونی که افبیآی هدف قرار داده بود «اتفاقی» نبود. افبیآی نمیرود آیفون بنده و جنابعالی را تفتیش کند. جدا از این که قوانین حافظ حریم خصوصی چنین اجازهای به او نمیدهد، اصلاً وقتش را ندارد. «اتفاقی» خواندن این «اتفاق» خودبخود گروهی را از گروه دیگر جدا میکند.
بهنام جان من اتفاقاً رو در معنای اتفاقی به کار نبردم، در معنای تأکید به کار بردم. این گفتوگوی فرضی دو نفر رو در نظر بگیر:
نفر اول: من قصد شکستن گلدانت را نداشتم.
نفر دوم: «اتفاقا» از عمد این کار را کردی.
موافقم که کلمهٔ اتفاقا در اصل اون چیزی نیست که من به کار بردم و شاید باید مینوشتم «که البته تروریست بودنش خیلی به نفع FBI در افکار عمومی تموم میشد».
من هم میگم* FBI از این گوشی به خاطر کاربر تروریستش استفاده کرد تا افکار عمومی رو با خودش همراه کنه و راه رو برای ایجاد یک سابقهٔ قانونی (precedent) باز کنه تا در پروندههای بعدی که همراهی افکار عمومی باهاش ممکنه کمتر باشه کارش راحت باشه.
* ممکنه دوستان خرده بگیرن که خود من الان یک تئوری توطئه رو بدون مدرک مطرح کردم. اما کافیه ببینید FBI برای همراه کردن افکار عمومی و پیروزی در دادگاه داشت از حمایت خانوادههای قربانیهای سن برناندینو در دادگاه استفاده میکرد. در طرف مقابل هم اپل موفق شد همراهی یکی از خانوادهها و چندین شرکت بزرگ فناوری رو جلب کنه:
http://recode.net/2016/03/03/families-o ... -help-fbi/
http://www.latimes.com/local/lanow/la-m ... story.html
Behnam نوشته است:گیرم افبیآی با ندانمکاریهای خودش آیفون را قفل کرده باشد. این چندان موضوع بحث نیست. موضوعی که در افکار عمومی آمریکا (و همه جا) ثبت خواهد شد این است که رابطهٔ میان اف بی آی و اپل به گونهای نبود که در همان لحظهای که آیفون به دست مأمور افبیآی رسید، یک زنگی به اپل بزند و بگوید آقا این آیفون را چطور میشه باز کرد...
امیدوارم این هم در افکار عمومی ثبت بشه که درخواست FBI از اپل فقط دسترسی به محتوای گوشی نبود، FBI میخواست اپل رو مجبور کنه نسخهای ناامن از سیستم عاملش تولید کنه که راه رو برای پروندههای بعدی هم هموار میکرد.