دیروز بود که وقتی خواستم iPhoto را باز کنم، پیغام داد که نمیتواند و احتمالا باید آن را بازنصب (reinstall)کنم. زحمت بود، اما هراس نبود. بکآپ تایم ماشین را مرتب داشتم، لایبرری آیفوتو هم سر جایش بود، و کلا هم مک این حس اطمینان را به آدم میدهد که همه چیز خوب پیش میرود من دیسک مجازی نصب آیلایف ۱۱ را قبلا دانلود کرده بودم و آیفوتو هم جزئی از این پکیج بود. مطمئن نبودم که با اجرای دوبارۀ آن پکیج نصب، فقط آیفوتو نصب شود. اما امتحانش کردم و دیدم که خودش فهمیده که فقط باید آیفوتو را نصب کند. در حالیکه کارهای دیگرم را روی مک انجام میدادم، آیتونز فایل دانلود میکرد و موسیقی پخش میکرد و...، کار نصب انجام شد. اما آیفوتو به شکل یک آیکن با علامت ممنوع رویش درآمده بود و برای اجرا شدن، پیغام میداد که ناقص یا خراب است. یک بار دیگر این آیفوتو را با clean my mac، آنینستال uninstall کردم و فکر کنم یک بار هم دستگاه را ریستارت، و خلاصه نصب انجام شد و با software update و فقط در دو مرحله، آپدیتهای آیفوتو دانلود شد. و در تمام این مدت هم من نگرانی و هراسی از اینکه کار به بنبست بخورد نداشتم-دقیقا برخلاف دنیای ویندوز.
در این دو سالی که مک دارم، نخستین بار بود که یک برنامه به مشکل خورد و نیاز به پاک کردن و نصب دوباره داشت. در این دو سال یک بار هم نیاز نشده سیستم عامل را بازنصب کنم، و گیرهای موردی هم که خیلی کم بوده (۲-۳ بار)، با onyx و یک بررسی جزئی رفع شده است. (یک سری از گیرهای ما هم به بعضی برنامههای کرک شده برمیگردد یا برخی مواقع که زبان یا خط فارسی ناسازگاریهایی دارد.)
در مک، تایم ماشین که بکآپهای شما را مرتب نگه میدارد و نیازی هم به نظارت شما ندارد، خیالتان را تا حد زیادی راحت میکند که در نهایت اطلاعات شما محفوظ است. ویروس هم که جایی در مک ندارد. اگر این اتفاق بالا در ویندوز افتاده بود، یک کابوس بود و شاید به بازنصب ویندوز هم میرسید (و نصب دوبارۀ همۀ برنامهها و کرکها و...!) و درکل آن مدت کار دیگری نمیشد کرد؛ چون بهاحتمال فراوان دستگاه هنگ میکرد.
این جور جاهاست که بیشتر از هر زمان دیگری آدم دلش میخواهد مک را بغل بگیرد و ببوسد
در شمارۀ نوامبر ۲۰۱۱ مجله Popular Mechanics مقالهای بود درباره مقایسه مک و پیسی. آنجا نوشته بود که "با ویندوز/پیسی هم میتوان کار را انجام داد" و از مزایای مک نظیر طراحی دلربا، ویروس نگرفتن، متمرکز بودن خرید نرمافزارها با Mac App Store و... خیلی سطحی گذشته بود. بله، با پیسی هم کار انجام میشود، با یک ماشین معمولی هم به مقصد میشود رسید؛ اما مک یا مثلا بنز، بیامو و... شما را به دنیای دیگری ارتقا میدهند که هم کارتان را انجام میدهید (با کیفیت و بازده بالاتر) و هم هر لحظه بهنوعی لذت میبرید. (خداوند از آن ماشینها هم نصیب همۀ مکدوستان بفرماید!)
البته، آن مقاله با هدف دیگری نوشته شده بود. در روزگاری که طبقۀ متوسط آمریکا با بحران درآمد مواجه است، خرج کردن زیاد برای یک لپتاپ شاید بهصرفه نباشد. آن مقاله توصیۀ در نوعِ خود خوب و بجایی داشت: یک لپتاپ ویندوزیِ همتای یک مک (از لحاظ سیپییو، رم، هارد و...) بخرید اما خیلی ارزانتر، و تفاوت قیمت را بدهید برای خرید یک آیپد. راست است که با داشتن آیپد، استفاده از لپتاپ خیلی کمتر میشود.
اما من توصیۀ دیگری دارم: اگر میتوانید و تا جایی که برایتان امکان دارد، کامپیوتر ویندوزی نخرید