خُب من از آغاز با مک کار کردهام. همه چیز برایم حاضر و آماده بوده است (بجز امکانات فارسی). لینوکس همیشه برایم کُدهای فرمان و برنامهریزی و شخصیت «کامپیوتر باز» را تداعی میکند و نه «کامپیوتر کار». من کامپیوتر باز نیستم. زمانی برای علی مثال اتوموبیل را آوردم. برای یکی ماشین برای رفتن از نقطهٔ الف به نقطهٔ ب است. برای دیگری ماشین برای گشاد کردن سیلندرها و نصب اگزوز کُروم و لاستیک پهن و...
لینوکس کاران برای من این گروه دوم را تداعی میکنند! من فقط از نقطهٔ الف به نقطهٔ ب میروم!
پورش ۹۱۱ البته. ولی من هماکنون پورشم رو دارم. OS X! البته پورش نیست. بیشتر به Audi R8 میمونه!
فیات چینکوچنتو هم خیلی مامانیه! ولی اینجا گیر نمیاد. خطر این هست که زیر 4X4 های اینجا لگد بشه!
از چیزهایی که منو خیلی به خنده انداخت این بود که دیروز که داشتم توزیعهای جدید لینوکس رو نگاه میکردم، متوجه شدم که یک توزیع اوبونتو بنام «اوبونتوی شیطانی» هم وجود داره!! دوستانی که توسعه لینوکس رو دنبال میکنند میدونن که اوبونتو بعد از اینکه معروف شد دیگه براش کوبونتو و کسوبونتو و ادوبونتو و چه چه و چه هم درست کردند. آخرین ابتکارهای دوستان عزیز «اوبونتوی مسیحی» بود که بلافاصله یک «اوبونتوی اسلامی» هم بهش اضافه شد. ولی این یکیو دیگه فکر میکنم از سر شوخی درست کرده اند، که بامزه هم بود.
خلاصه که خانمها، آقایان، این شما، و این اوبونتوی شیطانی: