دوستان با سلام،
از دوستانی کہ در این مورد نظر دادند سہ نفرشان در خارج از کشور زندگی میکنند؛ ایلیا در کانادا، پوریا در آمریکا و سامان در اطریش. بنده نیز بیش از ۲۵ سال است کہ در خارج از کشور زندگی میکنم کہ حدود ۲۵ سالش در سوئد بودهام. از آنجائیکہ احساس کردم کہ دوستان ساکن در ایران شاید نسبت بہ چند و چون زندگی در سوئد کنجکاو باشند، چنانکہ تعدادی از دوستان اشاراتی در اینمورد نیز کردهاند، من نیز خلاصہای از تجربہ خود را در اینجا شرح دهم.
ابتدا لازم است کہ حرف دوستی کہ نوشتہ در سوئد کسی نمیتواند ثروتمند شود را تصحیح کنم و بگویم کہ این مورد هیچ صحتی ندارد. در سوئد افراد ثروتمند زیادی وجود دارند کہ ثروتشان سر بہ میلیاردها دلار میزند. این موضوع نیز بر کسی پوشیده نیست چرا کہ هر کسی میتواند از درآمد افراد با مراجعہ بہ ادارهٔ مالیات آگاه شود؛ بہ بیان دیگر ثروت و درآمد افراد امری خصوصی نیست (توجہ داشتہ باشید کہ من از خلاف کاران احتمالی مالیاتی صحبت نمیکنم).
چند نمونہ از افراد یا خانوادهای ثروتمند سوئد بقرار زیر است: خانوادهٔ «والِنبری» کہ صاحب یکی از بزرگترین بانکهای سوئد (SEB)هستند و نیز از طریق شرکت سرمایہگذاری خود سهام عمده بسیار از صنایع سوئد مانند شرکت ولو و …را در اختیار دارند. نیز خانواده «بونیِر» کہ صنایع چاپ و نشر سوئد را دراختیار دارند، صاحب شرکت «اچ اند ام»، صاحب شرکت «اریکسون» و البتہ صاحب شرکت «ایکیا»…. را در این خصوص نام برد.
دولت رفاه
اشکالی کہ برای خیلیها پیش میآید این توهم است کہ سوئد یک کشور سوسیالیستی میباشد. سوئد گرچہ در زمانہای مختلف و بطور غیر متناوب توسط حزب سوسیال دمکرات اداره شده است و اگر بخواهیم تمام طول مدت حکومت حزب سوسیال دمکراتها را پس از پایان جنگ جہانی دوم جمع کنیم شاید در مجموع حدود ۴۰ سال کشور سوئد را اداره کردهاند و این بالطبع مہر خود را در جامعہ زدهاند و آن چیزی است کہ جامعہشناسان بہ آن «دولت رفاه» یا Welfare state میگویند.
در اینجا خدمات بہداشتی مجانی است، آموزش تا سطح دانشگاه مجانی است. بہ دانشآموزان تا پایان مرحلہ دبیرستان روزانہ نہار میدهند. همہ ساکنان سوئد، چہ شہروند و چہ مقیم این کشور تحت پوشش بیمہ سراسری دولتی هستند.
دمکراسی، مشارکت و شفافیت سیاسی
همہ افراد چہ شہروند و چہ مقیم دارای حق انتخاب کردن و انتخاب شدن هستند (بہ استثنای مجلس ملی کہ فقط شہروندان سوئد میتوانند در انتخابات آن شرکت کنند). شفافیت در حوضہ عمومی در حد بالائی برقرار است تا جائیکہ بعنوان مثال شخص میتواند صبح زود بہ دفتر نخستوزیر برود و از منشی وی بخواهد کہ نسخہای از نامہهائی کہ برای وی ارسال شده است را در اختیارش قرار دهد (البتہ استثنا نامہهای محرمانہ امنیتی نظامی است). دمکراسی بنحو اکمل آن در اینجا حاکم است و شهروندان بہ اندازه زیادی امکان تاثیرگزاری در شئون جامعہ را دارند.
برابری
فلسفہ اجتماعی این کشور «احترام بہ فرد» است بدون در نظر گرفتن مقام و موقعیت اجتماعی وی؛ لقب دکتر، مہندس، قاضی و پروفسور کاربردی ندارد؛ همہ را بہ اسم کوچک صدا میزنند چہ نخست وزیر باشد چہ پروفسور رئیس دپارتمان یا پروفسور جراح مغز بیمارستان دانشگاهی. بہ کسی «شما» گفتہ نمیشود؛ همہ از لفظ «تو» استفاده میکنند. این امر توسط بخشنامہ بہ همۂ ادارات و پادگانہای نظامی ابلاغ شده است و بہ آن Du reformen گویند کہ در دهہ شصت بہ مرحلہ اجرا در آمد. همانگونہ کہ در دوران رضا شاه جایگزینی کلمات عربی با اسامی فارسی از طریق همین گونہ ابلاغیہها انجام گرفت (مالیہ: دارائی، بلدیہ:شہرداری، نظمیہ:شہربانی الی آخر).
اما علیرغم تمام اینہا سوئد یک کشور سوسیالیستی نیست بلکہ اقتصاد آن برمبنای اصول اقتصادی بازار آزاد پایہ گذاری شده است. من مطمئن هستم کہ اگر کسی بہ عضوی از حزب سوسیال دمکرات سوئد بگوید شما کمونیست هستی آن فرد درجا سکتہ میکند!
مالیات
کشور سوئد برای زندگی کردن کشور گرانی است. مالیات بر درآمد حدود ۳۰ درصد است کہ مستقیماً قبل از پرداخت حقوق ماهیانہ بہ حقوق بگیر کسر میشود. نیز مالیاتی غیرمستقیم (شبیہ آنچیزی کہ در آمریکا بہ آن VAT گویند) وجود دارد کہ میزان آن ۲۵ درصد است (۱۲٪ برای مواد غذائی). در نتیجہ میزان فشار مالیاتی حدود ۵۰٪ درصد از کل درآمد فرد میباشد. از راه همین درآمد است کہ دولت هزینۂ برپا داشتن «دولت رفاه» را تامین میکند لذا فرد فرد جامعہ نسبت بہ هزینہ کردن این درآمد حساس هستند و دولت و شہرداریہا و استانداریہا کہ متصدیان اینکار هستند باید در این مورد پاسخگو باشند.
هزینۂ مسکن نیز حدود ۳۰٪ از درآمد افراد را میبلعد.
خرید قسطی
اما بحث ما امکان خرید دستگاهہائی بود کہ توسط شرکت اپل ساختہ میشود. در اینجا میشود هر گونہ کالائی را بصورت اقساط خرید و مبلغ خرید را بطور ماهیانہ پرداخت کرد. این البتہ شامل محصولات اپل نیز میشود.
اکثر نمایندگان فروش اینگونہ محصولات امکان خرید با اقساط ۱۲ ماهہ، ۲۴ ماهہ و حتی در بعضی موارد استثنائی ۶۰ ماهہ را فراهم میکنند. اینگونہ اقساتها بدون بہره هستند. در واقع پس از خرید کالا، طرف شما دیگر فروشگاه یا شرکت فروشنده نیست بلکہ بانکی است کہ در توافق با آن شرکت یا مغازه امکان خرید قسطی را فراهم کرده است و خریدار ماهانہ بہ آن بانک تا انقضای مدت قسط پرداخت میکند. تنہا مبلغ اضافی کہ خریدار بہ بانک میدهد مبلغی حدود ۳ تا ۴ دلار بطور ماهیانہ است کہ بہ آن هزینہ فاکتور کردن میگویند.
علاوه بر این بعضی اوقات تخفیفات ویژهای نیز وجود دارد؛ مثلا اپل بہ تمام کارکنان در بخش آموزش، از دبستان تا دانشگاه، تخفیف ویژهٔ آکادمیک عرضہ میکند کہ بین ۶ تا ۱۰ درصد است.
نیز چند روز پیش نیز دیدم کہ اپل در هنگام فروش کامپیوتر بہ شما، کامپیوتر کہنہ شما را میخرد و بہ شما تخفیفی معادل ارزش آن کامپیوتر کہنہ میدهد. این شامل دستگاهہای قابل حمل نیز میشود. البتہ در اینمورد محدودیت زمانی وجود دارد. شما میتوانید بہ آدرس زیر مراجعہ کرده و دستگاه خود را از لحاظ ارزش ارزیابی کنید.
لینکهای مفید