.
*. آب از آب گذشته
*. ماهی به دمبش میره، حسنی به باباش
*. مارگزیده، آسمون ریسمون به هم می بافه
*. هم خره، هم خرما رو میخواد
*. توبه گرگ، بی طمع نیست
*. دود زیر سرش بلند میشه
این بحث را بعد از دیدن این ضربالمثل بی نظیر امین و به این دلیل ایجاد کردم که فکر میکنم شاید برای باقی اعضای انجمن هم استفاده از یک چنین ضرب المثلهای تغییر یافتهای پیش آمده باشد یا حداقل جایی شنیده باشند! در حقیقت خود من جزو کسانی هستم که اینگونه مثلهای درهم ریخته را جمع میکنم. میدانم که استفاده از اشان شاید یکجور بدعت باشد در زبان فارسی، اما خب، بعضی هاشان اینقدر جالب اند که ناخودآگاه جا باز می کنند میان کلام. زیباییشان هم در این است که بیشترشان اصالت ضربالمثل را دارند، یعنی بیشترشان یک سر رشتهای از یک مثل مورد تایید و پرکاربرد عموم در خود دارند، اما حالا یا به هم ریختهاند، یا از جایی بریده شدهاند و یک مثل دیگر به اشان پیوند خورده، یا ممزوج شده اند با یک مفهوم دیگر. بعضیهاشان حتی نقض غرض هم شده اند. اما اینقدر هنوز سر پا و قوی هستند به لحاض ترکیب و وزن که با اندکی حواس پرتی به راحتی از کنارشان می گذریم. خلاصه قند و نباتیاند برای خودشان!