محدثه نوشته است:[نمایش]۱۰ تا مشکل یا نقص یا کمبود توی لینوکس بگین که مک به هیچ عنوان این مشکلو نداره..؟؟
بنظر من این سؤال خوب طرح نشده است. یعنی بهتر بود مثلا سؤال اینطور مطرح میشد که چند تا از مزیتهایی که OSX نسبت به انواع متداول لینوکس دارد را نام ببرید. جواب من به این سؤال این است؛
من خودم را در حد یک کاربر نسبتا وارد به سیستم مک میدانم اما نه در حد بسیار پیشرفته. پس جواب من در حد تجربیات خودم است. من با نسخههای متعدد لینوکس کار کردهام. تقریبا همهٔ آنها این مشکلات اصلی را دارند:
- نصب و راهاندازی این سیستمها عموما مشکل است و بدون استثناء کار شخص مبتدی نیست.
- استفادهٔ سیستمهای لینوکس هم پیچیده است و هم تغییر تنظیمات آنها مشکل و مبهم است.
- درایورهای سختافزارهای جانبی ممکن است وجود نداشته باشد یا در خیلی موارد باید نسخهٔ من در آوردی آنها را با کلی نصب و آزمایش بزور نصب کرد.
- کارهایی که به سادگی یک drag and drop در مک انجام میشود را در خیلی این سیستمها باید با کلی مصیبت و دست به دامان شدن به ترمینال انجام داد. مثلا نصب سادهٔ یک فانت.
- از جایی که برنامهها و کل سیستم از هزار جا تغییر میکند یا تولید میشود و هیچکس نیست که حرف آخر را بزند، این خاصیت بوجود آمده که امکان اعمال هر سلیقهای را فراهم کردهاند و این به یک نوع سردرگمی منجر شده است.
- بر خلاف نظر بعضیها که این را حسن میدانند، فقدان شرکتهایی که برنامههای برای فروش تولید میکنند در محیط لینوکس باعث شده است که برنامههای خوب در آن کم باشد. بطور مثال برای کار خود من که گرافیک است، هیچ برنامهای را من نتوانستم پیدا کنم که بتواند کار فتوشاپ یا ایلاستراتور یا کورک را برای من انجام بدهد. بله گیمپ را امتحان کردهام، کار حرفهای به هیچ عنوان با آن نمیشود کرد. این تجربه با برنامههای دیگر هم مشابه بود. همه تا اندازهای کارهای اولیه را انجام میدهند، اما در عمل شدیدا کم میآورند.
من الان خودم یک دسکتاپ و یک نتبوک Ubuntu در خانه دارم. اینطور نیست که از آنها استفاده نکرده باشم. نتبوک مخصوصا هر روز استفاده میشود. منکر خوبیهای لینوکس مثل ایمنی و یا برنامههای مجانی آن نیستم. اما برای من استفاده از آن لذت بخش نیست. مثل رانندگی با یک کامیون میماند که خودتان مونتاژش کرده باشید. همیشه میتوانید لاف بزنید که کامیونم چقدر قویست و همینقدر که درست راه برود به شما احساس غرور دست میدهد. کلی هم سر مونتاژش چیزی یاد گرفتهاید که دخترخالهتان بلد نیست. اما رانندگی با آن پدر در میآورد، دندههایش را فقط خودتان بلدید که چطور باید عوض کنید، بعد از یک رانندگی چند ساعته پوست چند جای آدم کنده میشود از بس فنرهایش سخت است. در یک سری خیابانها که خیلی هم آنجاها کار دارید هم اصلا نمیشود با آن وارد شد.
من رانندگی با بنز را ترجیح میدهم!