انجمن ویکی قلم‌های فارسی
ورود / عضویت

متفرقه

بخش موضوعات متفرقه

پاسخ: متفرقه

پستتوسط archiuter » 28 مه 2013, 14:21

جالب بود، سایت مفیدی میتونه باشه
سپاس
 MacBook Pro Retina, 13-inch(Early 2013), 3GHz i7 - 8Gb, Mac OS X 10.8.3
نماد کاربر
archiuter
 
پست‌ها : 50
تاریخ عضویت: 24 مه 2013, 15:26

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Ilia » 28 مه 2013, 21:04

شعر جدید آقای هالو:
http://www.youtube.com/watch?v=rZOkZCw1Rgs
نماد کاربر
Ilia
Site Admin
 
پست‌ها : 6178
تاریخ عضویت: 25 سپتامبر 2006, 01:01
محل سکونت: کانادا

پاسخ: متفرقه

پستتوسط mishar » 20 ژوئن 2013, 14:52

گارفیلد گربه محبوب تلویزیون و سینما 35 ساله شد .
او که مخلوق جیم دیویس است، از قصه های مصور به دنیای تلویزیون و سریال انیمیشن سر درآورد و بعدا وارد سینما شد. گارفیلد حالا معروف ترین و محبوب ترین گربه دنیای هنر است و بسیاری از تکه کلام هایش بین مردم رایج شده است.
آنچه در ادامه می خوانید برخی از معروف ترین تکه کلام های گارفیلد است.
1. اگر دوست داری لاغر به نظر بیای، با آدمهای چاق تر از خودت بگرد.
2. من اضافه وزن ندارم، کمبود قد دارم.
3. هیچ وقت به یک گربه خندان اعتماد نکن.
4. من بی نظم نیستم، من چالشسازماندهی دارم.
5. پرخورم چون افسرده ام، افسرده ام چون پرخورم. این یکدور باطله که سال ها طول می کشه تا به انتها برسه.
6. هر وعده غذایی را جوری بخورانگار آخرین غذایی است که می خوری.
7. گرسنه ام، پس هستم.
8. تمام شد. من به قله تنبلیو پرخوری رسیدم... چه اندوهناک! بعد از قله دیگر جاییبرای فتح کردن نیست.
9. وقتی لازانیای خونم کم بشود، بداخلاق می شوم.
10. حالم از دوشنبه ها )اولین روزکاری هفته( بهم می خورد.

http://khabaronline.ir/detail/299584/culture/cinema
آنچه را عقل به یک عمر بدست آورده ست
دل به یک لحظه ی کوتاه به هم میریزد
mishar
 
پست‌ها : 9
تاریخ عضویت: 21 مه 2012, 00:57
محل سکونت: تهران

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Pooria Azimi » 23 ژوئن 2013, 13:25

وبسایت "الف" یک یادداشتی در مورد آفت مدرک گرایی در ایران قرار داده که من واقعاً ازش لذت بردم و تقریباً با تمام نکات مطرح شده در اون موافقم (بعنوان دانشجوی مثلاً دومین یا سومین دانشگاه صنعتی کشور که این مشکلات و برخوردها رو کاملاً از نزدیک لمس کرده ام):

http://alef.ir/vdcf0xdycw6d1ca.igiw.html?190828

چون سایت الف قبلاً سابقه داشته که سیستمشون رو عوض کنند و به کل لینکها از کار بیافته(!) و مطلب دیگه قابل دسترس نباشه، به نظرم کار زشتی نیست اگر کل یادداشت رو در زیر نقل بکنم. نظراتی که در زیر مطلب گذاشته شده هم ممکنه قابل توجه باشند.

[نمایش]
مدرک دکترا،ساعت رولکس و تخم مرغی که به شام نمی رسد
رضا شعبانعلی، 1 تیر 92
تاریخ انتشار : شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۸


از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا دکترا نمیگیری…
پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…

مقدمه اول:
یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم. شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟
هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.

اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.
خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!
لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز٫ چیزی مثل جواز کسب!

من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم. من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم.
به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند. فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.

مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید.
دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.

مقدمه دوم:
اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!
کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.
این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».

اما حالا دلایل من:
- ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.
شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!

من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!

- در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم.
در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز «ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص «تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران» تز بنویسم!
شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست…

- شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند…

- تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.

- مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.

خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش نیست.

من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکت های ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است…
یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط می کنند.
یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر هم درست اندازه نمی گیرند.
یا شبیه…
نماد کاربر
Pooria Azimi
Site Admin
 
پست‌ها : 3332
تاریخ عضویت: 23 اوت 2008, 14:32
محل سکونت: Santa Barbara, CA

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Pooria Azimi » 25 ژوئن 2013, 14:18

جزیره ای متروک در قلب نیویورک:

تصویر

تصویر

تصویر


http://backspac.es/r/62JmCbXLb8/abandon ... the-middle

از https://news.ycombinator.com/item?id=5935612 (در اینجا کلی لینک از موارد مشابه در کشورهای دیگه آورده شده)
نماد کاربر
Pooria Azimi
Site Admin
 
پست‌ها : 3332
تاریخ عضویت: 23 اوت 2008, 14:32
محل سکونت: Santa Barbara, CA

پاسخ: متفرقه

پستتوسط AliGhz » 21 ژوئیه 2013, 18:06

هلن توماس را نمی‌شناختم، اما امروز در مقاله‌ای از نیویورک تایمز از درگذشت‌اش در سن ۹۲ سالگی آگاه شدم. خبرنگار بود و گزارشگر کاخ سفید. در برهه‌ای، تنها خبرنگار زن در دنیایی کاملا مردانه. روزنامه‌نگار جسور و پُرکاری بود. تنها خبرنگار زن از رسانه‌های چاپی بود که نیکسون را در سفرش به چین همراهی کردد. از روسای جمهور آمریکا از جان اف. کندی گرفته تا اوباما، سوال پرسیده بود. مقاله برای کسانی که به روزنامه‌نگاری علاقه دارند، جالب است: http://www.nytimes.com/2013/07/21/busin ... at-92.html

این هم تکۀ انتهایی که خواندنی است:

[نمایش]
In an interview with The New York Times in May 2006, Ms. Thomas was characteristically uncompromising and unapologetic.

“How would you define the difference between a probing question and a rude one?” she was asked.

“I don’t think there are any rude questions,” she said.
 Think Different.
نماد کاربر
AliGhz
Site Admin
 
پست‌ها : 2144
تاریخ عضویت: 14 نوامبر 2009, 16:55
محل سکونت: تهران

پاسخ: متفرقه

پستتوسط alireza3335 » 22 ژوئیه 2013, 02:28

داشتم کتاب بازاریابی فیلیپ کاتلر را می‌خواندم؛ مطلبی بود درباره‌ی اینکه در فضای اینترنت چه مطالبی اعتراض آمیزی توسط کاربران نسبت به شرکت‌ها در این فضا به سرعت پخش می‌شه، که برخورد کردم با این:

https://www.youtube.com/watch?v=hHbrQqrgVgg
(یک مهندس با یک پتک، مک بوکش را به خاطر عدم اختصاص وارانتی به خرابی‌اش خورد می‌کند!)

خیلی معروف بوده ولی من که تا به حال ندیده بودم.
علیرضا
نماد کاربر
alireza3335
 
پست‌ها : 677
تاریخ عضویت: 02 ژوئیه 2011, 16:15
محل سکونت: تهران

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Pooria Azimi » 24 ژوئیه 2013, 16:49

نقاشی‌های پیرمردی ۹۷ ساله در Microsoft Paint ویندوز ۹۵!

lasko-1.jpg


lasko-2.jpg


lasko-4.jpg


http://www.thisiscolossal.com/2013/07/t ... indows-95/

Paint برنامۀ خیلی خوبی بود... یادش به خیر!

از https://news.ycombinator.com/item?id=6093785
نماد کاربر
Pooria Azimi
Site Admin
 
پست‌ها : 3332
تاریخ عضویت: 23 اوت 2008, 14:32
محل سکونت: Santa Barbara, CA

پاسخ: متفرقه

پستتوسط aamir » 28 ژوئیه 2013, 07:17

ظاهرا وایبر چند وقت پیش توسط ارتش الکترونیک سوریه هک شده و در سایتش عنوان شده که این یک نرمافزار اسرائیلی است که جاسوسی شما را میکند.
اما الان کار بیخ پیدا کرده و این هکرها به صفحه itunes store نیز دسترسی پیدا کرده اند و در بخش توضیحات برنامه نوشته اند که "ما این برنامه برای جاسوسی شما ساخته ایم، لطفا آن را دانلود کنید"
پیوست‌ها
Screen-Shot-2013-07-27-at-10.44.55-PM.jpg
امیر
نماد کاربر
aamir
 
پست‌ها : 514
تاریخ عضویت: 31 مارس 2008, 13:43
محل سکونت: ایالات متحده

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Pooria Azimi » 03 اوت 2013, 10:03

برای یک کاری، داشتم دنبال اطلاعاتی از بازی ماریو (عمداً در سایتهای فارسی) میگشتم، که مطلب زیر رو دیدم. حدود بیست دقیقه از زمانی که این مطلب رو دیده م میگذره، اما واقعاً هنوز بدنم از شدت خنده (بعد از دیدن عنوانش) درد میکنه. حیفم اومد این رو اینجا قرار ندم، شاید باعث تفریح افراد دیگری هم بشه:

Mario.jpg


ماریو، کمونیست، ماسون یا همجنسگرا؟

http://vgpostmortem.blogfa.com/post-105.aspx

---

اگر بقیۀ صفحات این وبلاگ مطالبی مثل این نداشتند، باور نمیکردم مطلبش واقعیه و فکر میکردم parody موفقیه از تفکراتی که در همه چیز، پیامهای نهفته میبینند (Poe's law).
نماد کاربر
Pooria Azimi
Site Admin
 
پست‌ها : 3332
تاریخ عضویت: 23 اوت 2008, 14:32
محل سکونت: Santa Barbara, CA

من به آخر اینترنت رسیدم

پستتوسط Behnam » 13 اوت 2013, 00:02

نماد کاربر
Behnam
 
پست‌ها : 3534
تاریخ عضویت: 27 مه 2004, 04:44
محل سکونت: کانادا

پاسخ: متفرقه

پستتوسط rezag4 » 14 اوت 2013, 01:26

بهنام جان خیلی با نمک بود ممنون
teh
pc
نماد کاربر
rezag4
 
پست‌ها : 115
تاریخ عضویت: 30 ژانویه 2007, 00:38
محل سکونت: iran

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Mehdizadeh » 16 اوت 2013, 15:09

Iranian woman too attractive for politics

An official says Nina Siahkali Moradi can't take a city council seat because she looks like a "catwalk model

http://shine.yahoo.com/work-money/irani ... 59345.html
نماد کاربر
Mehdizadeh
 
پست‌ها : 393
تاریخ عضویت: 06 اکتبر 2012, 15:36
محل سکونت: Tehran

پاسخ: متفرقه

پستتوسط Mohajer1991 » 25 اوت 2013, 16:19

وقتی "شهر موشها " رو به صهیونیستها ربط میدهند!!
http://www.tabnak.ir/fa/news/340457
نماد کاربر
Mohajer1991
 
پست‌ها : 8
تاریخ عضویت: 25 ژوئن 2013, 15:13
محل سکونت: iraq

پاسخ: متفرقه

پستتوسط aamir » 29 اوت 2013, 20:46

این هم کوچکترین مک دنیا که کار هم میکنه!

Steve.jpg

اقای John Leake این مک رو با Raspberry Pi که فک کنم همتون میدونید چیه ساختند، بدنه PVC و یک emulator mac os 6.
واقعا میشه اسم مک مینی رو روی این دستگاه گذاشت :)

عکساش رو میتونید از لینک زیر ببینید
http://retromaccast.ning.com/profiles/b ... e=activity

اینا هم چند تا ویدئو از کار کردن دستگاه :
http://www.youtube.com/watch?v=y-x-RseAns8#t=99
http://www.youtube.com/watch?v=y-x-RseAns8#t=99
امیر
نماد کاربر
aamir
 
پست‌ها : 514
تاریخ عضویت: 31 مارس 2008, 13:43
محل سکونت: ایالات متحده

قبلیبعدی


بازگشت به متفرقه


کاربران حاضر در این انجمن: بدون کاربران آنلاین و 11 مهمان